کفشدوزک

کفشدوزک

به نام خدایی که دختران را آفرید
کفشدوزک

کفشدوزک

به نام خدایی که دختران را آفرید

عععککککککسس

funny_picture_best

http://s3.picofile.com/file/8101678384/Funny.jpg


آخرین تکنولوژی در ساخت دستگاههای آب میوه گیری!

(عکس طرح خیلی جالب و خنده دار از یک کتری هنری)


عکس های خنده دار


عکس های خنده دار/ http://malistanmalistan.blogfa.com/post/100


عکس جالب و خنده دار از دوگربه خیلی عاشق !!


http://s5.picofile.com/file/8116053784/%D8%AE%D9%86%D8%AF%D9%87_%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86_%D8%AA%D8%B5%D9%88%DB%8C%D8%B1.jpg


خدایا می شه منو هم از این تنهایی در بیاری! مثل اون دوتا گربه بالایی!

این ام عکس خنده دار یک گربه با حال اما تنها!



عکس خنده دار یک مار طلایی


قابل توجه خانمهای محترم! زیباترین گردنبند دنیا از طلای 24 عیار


http://s5.picofile.com/file/8102381950/funny_art_design_3.jpg


یک هنرنمایی خوشمزه!! به این نقاشی با دقت نگاه کنید چند نقطه ای آن خیلی خنده دار است؟


کدوم جالب تر بــــود


نظر بدین

جملات کوتاه خنده دار

-از یکی میپرسن فرق کچل با هواپیما می دونی چیه؟
میگه بابا ما سرمون میشه کچل که اصلا فرق نداره هواپیما هم نکته انحرافی است.

-یارو سکه میندازه صندوق صدقات ٬ سوارش میشه

-اگه دیدی یه سوسک پشت و رو افتاده و داره دست و پا می زنه، فکر نکن با دمپائی زدنش... داره به قیافه تو می خنده...
 
-یه بنده خدا پتروس فداکار رو با دهقان فداکار قاطی می کنه، میره انگشت می کنه تو حلق راننده قطار.

-یه دفعه دو تا هزار پا همدیگر رو بغل میکنن میشن زیپ

-یه نفر میره جوراب فروشی میگه آقا جوراب میخوام فروشنده میگه:مردونه ؟یارو دست میده میگه: مردونه

-به یکی میگن یه موجود نام ببر ، میگه یخ ... ، میگن آخه یخ که موجود محسوب نمیشه ، میگه چرا من خودم صد بار دیدم نوشتند یخ موجود است

-شوتیه عینکش را دور دستش می چرخونه بعد میزنه چشمش، سرش گیج میره میخوره زمین هوا میره ، نمیدونی تا کجا میره
 
-پسره تو خواستگاری از یه دختره می پرسه اسم شما چیه؟ دختره می گه اسم من توی تمام باغچه ها هست. پسره می گه: آهان فهمیدم ، اسمتون شلنگه
 
از یه کچل می پرسن اسم شامپوت چیه؟ می گه من شامپو لازم ندارم از شیشه پاک کن استفاده می کنم!
 
-یارو داشته دنبال جای پارک می گشته اما پیدا نمی کرد! در همون حال گشتن به خدا میگه: خدایا اگه یه جای پارک برام پیدا کنیا من نماز می خونم، روزه می گیرم که یه دفعه یه جای پارک می بینه و به خدا می گه! خدا جون نمی خوادخودم پیدا کردم.
 
-رئیس: خجالت نمی کشی تو اداره داری جدول حل می کنی؟ کارمند: چکار کنیم قربان، این سروصدای ماشینها که نمی ذاره آدم بخوابه!

-دکتر برای یه بنده خدائی شیاف تجویز کردم ، یارو رفت و یکهفته بعد اومد گفت آقای دکتر حالم خوب نشد بدتر هم شدم گفتم چرا ، گفت نمیدونم تا این کپسول ها که دادین را میخورم دلم آشوب میشه
 
-نصیحت یه شوهر به زنش: هر وقت یه سوسک تو دستشویی دیدی با دمپایی فورا نکوب رو سرش…
بی توجه از بغلش رد شو… این کار از صدتا فحش براش بدتره
 
-طرف یه تیکه آشغال می پره  تو چشمش . می ره جلوی آینه  تو چشش فوت میکنه. خانمش بهش میگه دیوونه تو فوت نکن بذار اون فوت کنه!
 
-یه روزی از طرف دامپروری میرن گاوداریه یه بابایی. میگن شمابه گاواتون چی میدی میخورن. میگه پوست هندونه، طالبی و ... دویست هزار تومن جریمش میکنن. چند ماه دیگه دوباره میان می پرسن چی میدی میخورن یارو می ترسه میگه: چلوکباب، چلومرغ، و ... اینبار دویست و پنجاه هزار تومن جریمش میکنن. میرن چند وقت دیگه میان میگن چی میدی میخورن؟ میگه والا نمیدونم پولشو میدم خودشون میرن میخرن می خورن!
 
-یه پیرمرد چاخانه داشته خاطره تعریف میکرده، میگه: ما سال چهل و نه با دو نفر دعوامون شد، البته سال چهل و نه که مثل الان نبود دو نفر خیلی بود.
 
-به یکی میگن با ارّه برقی 100 تا درخت قطع کن ، 96 تا قطع میکنه خسته میشه. بهش میگن پاشو روشنش کن 4 تا دیگه بیشتر نمونده ، میگه مگه روشنم میشه...

-یارو داشت واسه دوستش تعریف میکرد: آره، چند وقت پیش داشتم توی جنگل می رفتم، که یک دفعه یک شیر وحشی بهم حمله کرد، منم نتونستم فرار کنم اونم منو گرفت و خورد...
دوستش میگه: آخه چطوری میشه؟ تو که الان زنده ای و داری زندگی می کنی!
یارو میگه: ای بابا، کدوم زندگی؟ تو هم به این میگی زندگی
 
-به یکی میگن اگه تو دریا کوسه بهت حمله کنه چکار می کنی؟ می گه می رم بالای درخت .

می گن : تو دریا که درخت نیست یارو می گه: مجبورم می فهمی ؟ مجبورررررم


خنده دار بود نه

آهــــایییییییییی

آهــــایییییییییی

هرکس از اینا داره برام بفرسته


خونه مادربزرگه 2013


خونه ی مادر بزرگه الان آپارتمانه
خونه ی مادر بزرگه استخر و لابی داره
خونه ی مادر بزرگه wifi ی مفتی داره
خونه ی مادر بزرگه دیش و LNB داره
کنار خونه ی اون همیشه پارتی برپاست
پارتیهای محله پر شور و شوق و غوغاست
مادر بزرگه الان مازراتی سواره
رنگ موهاشم هر روز جور واجورو باحاله..
خونه ی مادر بزرگه الان اپارتمانه
خونه ی مادر بزرگه استخر و لابی داره
خونه ی مادر بزرگه wifi ی مفتی داره
خونه ی مادر بزرگه دیش و LNB داره
مادر بزرگه الان شلوار جین می پوشه
کفش کالج و کیفش همیشه روبه روشه
مادر بزرگه هرشب Gem Tv رو میبینه
خرم سلطان و سنبل لامیارو میبینه
خونه ی مادر بزرگه هنوز خیلی باحاله
خونه ی مادر بزرگه حرفای خاصی داره..

الا تهرانیا انصاف می کن خر تویی یا من ؟ شعر از استاد شهریار

البته پایتخت نشینای خودم  ناراحت نشین . .. استاد شهریار شعر رو به دلایل زیادی گفته مثلا قسمت سبز رو بخونین.. شاد باشید نظر یادتون نره /بره دیگه مهم نیست. . با شعر حال کنید .

الا ای داور دانا تو می دانی که ایرانی

چه محنتها کشید از دست این تهران و تهرانی

چه طرفی بست از این جمعیت ایران جز پریشانی

چه داند رهبری سر گشته صحرای نادانی

چرا مردی کند دعوی کسی که کمتراست از زن

الا تهرانیا انصاف می کن خر...تویی یا من

تو ای بیمار نادا ی چه هذیان و هدر گفتی

به رشتی کله ماهی خور؛به طوسی کله خر گفتی

قمی را بد شمردی اصفهانی را بتر شمردی

جوانمردان آذربایجان را ترک خر گفتی

تو را آتش زدند و خود بر آن آتش زدی دامن

الا تهرانیا انصاف می کن خر تویی یا من

تو اهل پایتختی باید اهل معرفت باشی

به فکر آبرو و افتخار مملکت باشی

چرا بیچاره مشدی و بی تربیت باشی

به نقص من چه خندی خود سرا پا منقصت باشی

مرا این بس که میدانم تمیز دوست از دشمن

الا تهرانیا انصاف می کن خر تویی یا من

گمان کردم که با من همدل و همدین و همدردی

به مردی با تو پیوستم؛ندانستم که نا مردی

چه گویم بر سرم با نا جوانمردی چه آوردی

اگر می خواستی عیب زبان هم رفع می کردی

ولی ما را ندانستی به خود هم کیش و هم میهن

الا تهرانیا انصاف می کن خر تویی یا من

به شهریور مه پارین که طیارات با تعجیل

فرو می ریخت چون طیر ابابیلم به سر سجیل

چه گویم ساز تو بی قانون و هر دمبیل

تو را یک شب نشد سازو نوا در رادیو تعطیل

ترا تنبور و تنبک بر فلک می شد مرا شیون

الا تهرانیا انصاف می کن خر تویی یا من

بدستم تا سلاحی بود راه دشمنان بستم

عدو را تا که ننشاندم به جای از پا ننشستم

به کام دشمنان آخر گرفتی تیغ از دستم

چنان پیوند بگسستی که پیوستن نیارستم

کنون تنها علی مانده است و حوضش

الا تهرانیا انصاف می کن خر تویی یا من

چو استاد دغل سنگ محک بر سکه ما زد

ترا تنها پذیرفت و مرا از امتحان وا زد

سپس در چشم تو تهران به جای مملکت جا زد

چو تهران نیز تنها دید با جمعی به تنها زد

تو این درس خیانت را روان بودی و من کودن

الا تهرانیا انصاف می کن خر تویی یا من

چو خواهد دشمن بنیاد قومی را بر اندازد

نخست آن جمع را از هم پریشان و جدا سازد

چو تنها کرد هر یک رابه تنهایی بدو تازد

چنان اندازدش از پا که دیگر سر نیفرازد

تو بودی انکه دشمن را ندانستی فریب وفن

الا تهرانیا انصاف می کن خر تویی یا من

چرا با دوستارانت عناد و کین و لج باشد

چرا بیچاره آذربایجان عضو فلج باشد

مگر پنداشتی ایران ز تهران تا کرج باشد

هنوز از ماست ایران را اگر روزی فرج باشد

تو گل را خار بینی و گلشن را همه گلخن

الا تهرانیا انصاف می کن خر تویی یا من

تو را ترک آذربایجان بودو خراسان بود

کجا بارت بدین سنگینی و کارت بدینسان بود

چو شد کرد و لر و یاغی کزو هر مشکل آسان بود

کجا شد ایل قشقایی کزو دشمن هراسان بود

کنون ای پهلوان پنبه چو نی نه تیر ماند و نی جوشن

الا تهرانیا انصاف می کن خر تویی یا من

کنون گندم نه از سمنان فراز آید نه از زنجان

نه ماهی و برنج از رشت و نی چایی ز لاهیجان

از این قحط و غلا مشکل توانی وا رهاندن جان

مگر در قصه ها خوانی حدیث زیره و کرمان

دگر انبانه از گندم تهی شد دیزی از بنشن

الا تهرانیا انصاف می کن خر تویی یا من .......................شهریار ادب پارسی: شهریار



شعر خنده دار خریت


خیلیــــ خنده داره حتما بخونید
 

Mostafajoon-4954-369ea1


روزی به رهی مرا گذر بود

خوابیده به ره جناب خر بود

از خر تو نگو که چون گهر بود

چون صاحب دانش و هنر بود

گفتم که جناب در چه حالی

فرمود که وضع باشد عالی

گفتم که بیا خری رها کن
آدم شو و بعد از این صفاکن

گفتا که برو مرا رها کن

زخم تن خویش را دوا کن

خر صاحب عقل و هوش باشد

دور از عمل وحوش باشد

نه ظلم به دیگری نمودیم


نه اهل ریا و مکر بودیم

راضی چو به رزق خویش بودیم

از سفرۀ کس نان نه ربودیم

دیدی تو خری کشد خری را؟

یا آنکه برد ز تن سری را؟

دیدی تو خری که کم فروشد ؟

یا بهر فریب خلق کوشد ؟

دیدی تو خری که رشوه خوار است؟

یا بر خر دیگری سوار است؟

دیدی تو خری شکسته پیمان؟

یا آنکه ز دیگری برد نان؟

دیدی تو خری حریف جوید؟

یا مرده و زنده باد گوید؟

دیدی تو خری که در زمانه؟

خرهای دیگر پیش روانه

یا آنکه خری ز روی تزویر

خرهای دیگر کشد به زنجیر؟

هرگز تو شنیده ای که یک خر؟

با زور و فریب گشته سرور

خر دور ز قیل و قال باشد

نارو زدنش محال باشد

خر معدن معرفت کمال است

غیر از خریت ز خر محال است

تزویر و ریا و مکر و حیله

منسوخ شدست در طویله

دیدم سخنش همه متین است

فرمایش او همه یقین است

گفتم که ز آدمی سری تو

هرچند به دید ما خری تو

بنشستم و آرزو نمودم

بر خالق خویش رو نمودم

ای کاش که قانون خریت

جاری بشود به آدمیت